مرا انداخت پشت گوش…!


مرا انداخت پشت گوش…!

حاج محمود کریمی

 

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعیست که جانها همه ‍روانه اوست

در شجاعت شده او شهره به اکناف جهان
چونکه حق گوید و حق است که دردانه اوست

بردباری و حیا. لطف و صفا.مهر و وفا
اين همه هك شده در چهره ي مردانه اوست

آنكه در قلب شب قدر به مهماني رفت
چه كسي جز پدر فاضل و فرزانه اوست

آنچه تاييد كند رسم شهادت طلبش
سر بي تن شده و خنده مستانه اوست

آنجه مداح دغل گويد و تو ميگريي
نه حسين است و جهادش نه افسانه اوست

او كجا گريه كني خواست كه تو ميگريي؟
تو مخور گول هماني كه درك لانه اوست

اين حسين نيست كه محتاج ترحم باشد
اين تويي آنكه گدايي به در خانه اوست

تشنه بود او ولي در عطش وصلت يار
كوزه آب زلالش لب جانانه اوست

كربلا مبدا پرواز حسين است خوشا
مقصدش باغ بهشت است و فدك خانه اوست

او خريدار همه ملك خدا يكجا شد
جان شيرين در اين معامله بيعانه اوست

هر كه چون او شد و در راه به مقصود رسيد
بي گمان مرغ سعادت به سر شانه اوست

يا رب امشب به من خسته درمانده بنوش
زان شرابي كه شبانگاه به پيمانه اوست

👤 سید محمد حسن اسدی