شبیه قطره ی اشکی آدمی از چشم می‌ افتد

مراقب باش 🙂


دمی بر چشم می‌ماند، دمی از چشم می‌افتد
شبیه قطره اشکی آدمی از چشم می‌ افتد
بیاد روزگارانی که با هم داشتیم ای دوست
مرا همواره شب ها شبنمی از چشم می‌افتد
چرا از طعم لبخندت دریغم می‌کنی وقتی
به لبخند دروغینت غمی از چشم می‌افتد
تو کاخ آرزو های منی مانند ارگ بم
فرو میریزی و فردا بمی از چشم می‌افتد
اگر از عاشقی دم میزنی تا پای جانت باش
که پای ترسِ شاهی، پرچمی از چشم می‌افتد

👤سید تقی سیدی

 


مراقب باش .. فاصله عزیز بودن تا از چشم افتادن یه لحظه ست
اما فاصله ی از چشم افتادن تا دوباره عزیز شدن .. اصلا فاصله ای نیست، چون مسیر برگشتی نیست!
گاهی حساب باز میکنیم رو اینکه چقدر دوسمون دارن وُ هرکاری میخوایم میکنیم..
اونجاس که فقط یه لحظه ست تا اینکه از چشم بیوفتیم
و تازه بدیش فقط این نیست .. از چشم افتادن فقط به تو صدمه نمیزنه،
بلکه طرف مقابلت رو هم زخمی میکنه! پشیمون میشه از لطف کردن،
پشیمون میشه از اینکه چه کسی هست ..

 


« از چشم افتادن » بنظرم آخرین مرحله‌است.
‏این آخرین مرحله با دلخور بودن یا ناراحتی فرق داره،
این مرحله‌ ناامید شدن از طرف مقابله، مرحله‌ی رها کردن.
‏رها کردن آدم روبرو بدون لحظه‌ای ناراحتی و پشیمانی.
‏ویژگی خوب یا بدم اینه ‏رفتارم با آدم‌هایی که از چشمم میوفتن هرگز تغییر نمیکنه.
فقط دیگه نمی‌بینمشون، زنگ می‌زنن، پیغام میدن،
حتی جلوم می‌شینن و باهم چای می‌خوریم اما من نمی‌بینمشون.
‏اونا هرگز متوجه چیزی نمی‌شن ‏و دقیقا خوبیش برای من
و بدیش برای اون‌ها همینه که متوجه هیچ‌چیز نمیشن..

تیم هنری زمیم