سن هرکس را
غمش
اندازه گیری میکند!


سن هرکس را
غمش
اندازه گیری میکند!

طراح احمدرضا مظفری

سالها در صدد وصل تو پروا کردم
هر چه در معرفتت بود تمنا کردم
به جهان صحبت شیدایی خود قصه زدم
در کتاب ازلی عشق تو معنا کردم
به رخ نیک نگارت چو نظر افتادم
اول و آخر این حادثه حاشا کردم
چون دهانت به وقار ملکوتی لب زد
هر کلام تو به دوار معما کردم
عشق اگر عشق تو بود این همه تردید نبود
عشق این بی خبران در دل خود جا گردم
سخن خانه خرابیم به گوش این قوم
غزل بلبل خوشخوان مصلی کردم
دور از باغ وطن خاطره ها رنگارنگ
کنج غربت هوس ساز نکیسا کردم
گر در این دوره وصال تو نشد ممکن ما
نخورم غصه که این درد مداوا کردم
گر چه عمرم به تمام آمده اندر ره تو
نسل انسان به کمالات تو والا کردم
برگ افرا چو خزان دید جهان مژده بداد
با خزان از کرم عشق مدارا کردم

👤 حسن شهنازی (افرا)