ظلم زمانه ما بیداد می کند
ای وای از خطر !
ای وای بر جفا !
ای وای از ضرر !


ظلم زمانه ما بیداد می کند
ای وای از خطر !
ای وای بر جفا !
ای وای از ضرر !

ای وای بر من و تو
کایستاده ایم.
ظالم امان زمانه بریده است
ما ایستاده ایم!
بی حرف، بی وجود
بعضی نهاده ایم
پیشانی سجود
از بین می رود اینک صدای ما
چون آه ، مثل دود!

ما ایستاده ایم!
بی جنبش و صدا
در پشت میله ها
یا کُرنِشی کثیف
با خواری و ادا !

مظلوم مانده ایم!
بی اعتراض سخت!
کمبود غیرت و عزت فریاد می کند .

استادگی ما، دلدادگی ما
کمرنگ می شود،

آزادگی ما
بر باد می رود
نابود می شود،
نابود می شود،
نابود می شود.

👤 بهاره
در فضــــای قفســم بستـــه در آزادی
زشت اگـر بود خدایـا به چه علت دادی؟

از طـــلا جنس قفس باشــد اگـر،مغمومم
سهـم من گـم شده از لطفِ طرب از شـادی

هر کس از ره برسـد طـرح ستـم می ریزد
خلق آزرده از این ظلـم، ستـم، بیدادی

به چه کس رو برم آخر که از اول کج بود
این بنایی که بر افـراشته شد بر بادی

من به خاک سیه ار خیمه زدم نیست عجب
که به ویرانه مبــدل شـده است آبادی

هر که را لب به سخن باز شود ،بسته شود
دفتــر زنــدگـی از جـانب استبـدادی

به دعا دست، بلند ای رفقا کم بکنید!
خصم در ما شده پنهان ز خرد هم یادی

👤 عاکف-م

تیم هنری زمیم