مایه خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست
می‌ کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم


مایه خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست
می‌ کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم

و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم

از دل تنگ گنهکار برآرم آهی

کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم

مایه خوشدلی آن جاست که دلدار آن جاست

می‌کنم جهد که خود را مگر آن جا فکنم

بگشا بند قبا ای مه خورشیدکلاه

تا چو زلفت سر سودازده در پا فکنم

خورده‌ام تیر فلک باده بده تا سرمست

عقده دربند کمر ترکش جوزا فکنم

جرعه جام بر این تخت روان افشانم

غلغل چنگ در این گنبد مینا فکنم

حافظا تکیه بر ایام چو سهو است و خطا

من چرا عشرت امروز به فردا فکنم

 

👤 از غزلیات میرزا حافظ شیرازی

گرافیست و طراح تصویر احمدرضا مظفری

 

تیم هنری زمیم