هروقت به سمت قضاوت یکی دیگه
قدم برداشتی…
اول از قدم قبلی خودت مطمئن شو!


هروقت به سمت قضاوت یکی دیگه
قدم برداشتی…
اول از قدم قبلی خودت مطمئن شو!

⁦👨‍🎨⁩عرشیا امین جواهری

پناهم ده میان آن طنین امن نجوایت،
که پیدا کرده ام از نو وجودی را بسان مهر
که گرمی می طراود شبزده،خسته حقیر ِ بی نصیبم را.
هراسم نیست گاهی روح عریان می شود در قاب چشمانت
و شوق از واژه ها جاری ست.
تو را من بی قضاوت دیده ام آری،
تو هم بی حکم و قانون بین
جنون ِ تلخکام ِ بی شکیبم را.
تمام ذهن من خرسند و رقصان است.
بر پا کرده ای با شعر و ذوق و رنج،احساسی
که کس را هرگزش ادارک یارا نیست،
بفهمد این هنرمندانه مرگ ِ بی رقیبم را.

👤 الف – گلستانی

استاد با خودکار روی دفترم زد
امضای نازی بر تمام پیکرم زد
صد آفرین بر تو که از عشّاق درسی
یک بوسه بر تکلیف های باورم زد
دست نوازش بر سرم صد بار.صد بار
انگار بر حوض سپید کوثرم زد
با لحن زشتی گفت شاگردی از آن سو
همچون پری نازک درون جوهرم زد
من از خجالت لحظه ای خاموش گشتم
آخر رفیقم تهمت گاو و خرم زد
حالا قضاوت با شما این رسم دنیاست
هر نارفیقی تیشه ای بر گوهرم زد

👤 موسی منصوری