هرکاری انجام بدی
به خودت برگرده!


هرکاری انجام بدی
به خودت برگرده!

دوش زتن کنده شدم. شاهد آینده شدم.
روح زتن گشته ومن ناظر بیننده شدم.

لرزه بر اندام فتاد.گریه براحوال فتاد.
تا که درآن موج سحر، ناظرِ پرونده شدم.

نامه ی اعمال سیه، …جامه افکارِ گنه
بارِ گنه دیدم . و من نادم شرمنده شدم.

هرچه درآن بود. گنه، هرکه مرا دید. سیه
من که دراین دار ازل، بی دل بازنده شدم.

گفت در آمار نه ای ، در طلب یار نه ای
ساعقه ای گشته و من ، آتش سوزنده شدم.

گفت که در سیرت دل ، هم قدحِ باده نِهی
گشته زبان خشک وعمل ،عابددرمانده شدم.

وای که پژمرده شدم. وای که دیوانه شدم.
دادو فقان کردم و من، در طلبِ زنده شدم.

داد برآورد کِه ای ، زمره خوبان نِه ای
اشک روان گشت و زبان، داد پراکنده شدم.

دادِ دگر خواند مرا،…. حال دگر کرد مرا
نور سخن گفت و زجان ، کاتب خواننده شدم.

داد بر آورد بخوان، ….حامل خیبر بدان
نام علی گفتم و من، عاشق سر زنده شدم.

گفت که درمانده نشو،بی دل افکنده نشو
نام حسین گفتم و من ،کامل ارزنده شدم.

داد اذان دگری ، ….روه به وقت دگری
بار دگر زنده شدم .از حرم افکنده شدم.

👤 فرشید احمدی