چيزى از علم بمن تحفه بده


چيزى از علم بمن تحفه بده

فقال له الرّجل: و هل رأیت أحدا یسی ء إلی من یحبّه! فقال له: نعم، نفسک أحبّ الأنفس إلیک، فإذا أنت عصیت الله، فقد أسأت إلیها.‌‎إنّ العلم کثیر، و لکن إنّ قدرت أن لا تسی ء إلی من تحبّه، فافعل…

مردى بابى ذر نوشت: اى ابا ذر چيزى از علم بمن تحفه بده، در جوابش نوشت: همانا علم بسيار است ولى اگر بتوانى بآن كه دوستش دارى بدى نكنى، آن را بكن، آن مرد گفت: آيا تاكنون كسى را ديده‌اى كه بآن كه دوستش دارد بدى كند؟ گفت: آرى تو خود را از همه كس بيشتر دوست دارى، و چون نافرمانى خدا كنى بداى بدى كرده‌اى.

اصول کافی / ترجمه مصطفوی ؛ ج 4 , ص 197

 

 

این ظلم ـ ای تنها نشین

ای باغ در خاک نشین

دریاب دل موج پرواز

به خیال فردا برخیز از خواب آواز

این آتش بیداد بشکن

دست ظلم کوتاه کن تا شوی بر تخت کوه

دریاب این ظلم دژخیم

پس شکن دیوار ستیز و کین …

👤 كامران