تو که رفتی همه ی خاطره هایم پژمرد

تو که رفتی همه ی خاطره هایم پژمرد نه تو دیگر هستی نه…


شنواى دعایم باش

شنوای دعایم باش آنگاه که میخوانمت و صدایم را بشنو آنگاه…


نه بقا کرد ستمگر، نه بجا ماند ستم

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد  آری آن جلوه که فانی نشود…


دوست نداره حرف بزنه..

خدایا ذوق حرف زدن باهاش رو تو دلمون……


در آخرین روز زندگی ات ..

یکبار شخصی جهنم را برایم اینگونه تعریف……


ما از آن خداییم ..

و به سوی او باز میگردیم!


قرار نیست چیزی درست بشه!

همانا انسان را در رنج آفریدیم!


من سراغ هر کسی رفتم دلم را زد شکست

غالبا این لحظه‎ها مادر به دادم……


معنای زنده بودن من، با تو بودن است

آن لحظه اي که بي‌ تو سر آيد مرا……


ما را به جبر هم که شده سربه راه کن

خیری ندیده ایم از این اختیارها