یه گرفتگیه سمت چپ سینه م!

که دل صداش میکنم!


وز تار امید عمر ما پودی کو

از آمدن و رفتن ما سودی کو


میخواستم پر وا کنی در من

آبی ندیدی آسمـانم را ...


زندگی چقدر عجیبه

کسی که عشقو یادت داد عاشقت نیست


دلتنگی ات پیچکی شده

طناب دار می‌آویزد!


عشق او ما را گرفت از چنگ دیگر دلبران

تن برون بردیم از این میدان ولی جان……


معنای زنده بودن من، با تو بودن است

آن لحظه اي که بي‌ تو سر آيد مرا……


ما را به جبر هم که شده سربه راه کن

خیری ندیده ایم از این اختیارها