خودمون باشیم مگه خودمون چشه؟!
خودمون باشیم
مگه خودمون چشه؟!
اگه مست ِ دو تا استکان شرابی ....
یا که مست ِ دو تا چشمی و خرابی
اگه سرگردون ِ کوچه های تاری ....
اگه جز پرسه زدن کاری نداری
اگه فراشی یا کفاش ....
اگه آهنگر و نقاش
درون ما ز تو یک دم نمی شود خالی
درون ما
ز تو یک دم
نمی شود خالی...
کنون که شهر گرفتی
روا مدار خراب!
👤 سعدی
اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب
هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب
جاده بهانه است مقصود چشم توست
جاده بهانه است
مقصود چشم توست
من راهی تو ام
ای مقصد درست...!
بيا بيا ، دل ِما را ، به آفتاب ببر
به زخمه زخمه ي دلتنگي رباب ببر
خدایا ما رو از دست همدیگه نجات بده الهی آمین!
خدایا ما رو از دست همدیگه نجات بده
الهی آمین!
👤 عرشیا امین جواهری
در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست جمله شاهانند آن جا بندگان را بار نیست
یک بار گذر کردی ز من و من سالهاست به تاوانِ همان عیش؛ میسوزم!
یک بار گذر کردی ز من
و من سالهاست به تاوانِ همان عیش؛ میسوزم!
مرا در همان تنهایی هایم رها کن!
ای منِ در من...
آرام بگیر!
این بیابان را توانِ باریدن نیست!
گره وا کن از این دستان که درگیر مشبک هاست!
گره وا کن از این دستان
که درگیر مشبک هاست!
ببین پرواز پر امید روسری ها را...
ما را فکندی ای جان ازچشم دلربایت
اینست ای دلآرام رسم و ره وفایت
آزادی شاید همین باشد
آزادی شاید همین باشد
رهایی یافتن
از آنچه مردم درباره تو می اندیشند!
آزادی میخواهم
بیکه نامم را در گروهی بگنجانیدُ
بگویید مکتبمُ دینُ آیینم، این است!
لب های تو با شعر عجین است…
لب های تو با شعر عجین است...
عجیب است!!
ما پسته ندیدیم شکر داشته باشد!
👤 حسین دهلوی
همین نام تو کافیست
تا در دخمه ی روزگار
طلوع و غروب را فراموش کنم
از ما چه به جا میماند؟
از ما
چه به جا میماند؟
مشتی خاطره
در برهوت یاد ها :)
غزل جان! تشنگی های مرا هرسو سراب است
حقیقت چیز دیگر چهره ام پشتِ نقاب است
غزل جان! عکس های یادگاری خاطرت هست؟
از آن هایی که ژستِ خنده با میخی به قاب است
بدترین نوع اعتیاد اعتیاد به آدم هاست!
بدترین نوع اعتیاد
اعتیاد به آدم هاست!
الیس الله بکاف عبده؟!
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
برسان سلام ما را به رفوگران هجران
برسان سلام ما را
به رفوگران هجران
که هنوز پاره دل
دو سه بخیه کار دارد!
شب شد و پیر رفوگر ناله کرد کای خوش آن چشمی که گرم خفتن است
چه شب و روزی مرا، چون روز و شب صحبت من، با نخ و با سوزن است
به چنگ اورده ام گیسوی معشوقی خیالی را
به چنگ اورده ام گیسوی معشوقی خیالی را
خدا از ما نگیرد نعمت آشفته حالی را
خدا را شکر امشب هم حریفی پیش رو دارم
که با او میتوان نوشید ساغر های خالی را
مرا در بر بگیر ای مهربان هرچند میدانم
ندارم طاقت آغوش یک دریا زلالی را
آدم های شب آدمهای یک شهر دیگرند…
آدم های شب آدمهای یک شهر دیگرند.
دست در موهای شب انداختم
و نوازش کردم
لبخند ماه را
همه احساس زمین را به تو پیوند زدم
نور را جاذبه را شبنم را به تو خواهم داد
بیچاره ما که گر چه عزیزیم نزد خَلق
بیچاره ما که گر چه عزیزیم نزد خَلق
چیزی که پیش دوست نداریم...
آبروست!
👤 فاضل نظری
هرچند ما بدیم
تو ما را بدان مگیر!
شاهانه ماجرای گناه گدا بگو...
هرکاری انجام بدی به خودت برگرده!
هرکاری انجام بدی
به خودت برگرده!
دوش زتن کنده شدم. شاهد آینده شدم.
روح زتن گشته ومن ناظر بیننده شدم.
لرزه بر اندام فتاد.گریه براحوال فتاد.
تا که درآن موج سحر، ناظرِ پرونده شدم.
نامه ی اعمال سیه، ...جامه افکارِ گنه
بارِ گنه دیدم . و من نادم شرمنده شدم.
در من توان از تو گذشتن نبود و نیست…!
در من توان از تو گذشتن
نبود و نیست...!
معشوق من! همیشه به یاد تو عاشقم
تو نرگسی برایم اگر من شقایقم
بر روی موج گرم نگاهت دلم نشست
بی بادبان و ناخدا شده انگار قایقم
کجای این جاده را راه نرفته ام که هرچه میرسم نرسیده ام!
کجای این جاده را
راه نرفته ام
که هرچه میرسم
نرسیده ام!
از جاده می پرسم
از سایه ای که قدم هایم را از بر است
نمی دانم از کجای آمدن می آیم
که تا همین جای راه
فقط یک سایه با من آمده
است
تنها یک چیز را نباید از یاد برد.
در این دنیا اگر همه چیز را فراموش کنی باکی نیست. تنها یک چیز را نباید از یاد برد. تو برای کاری به دنیا آمدی که اگر آن را انجام نرسانی، هیچ کاری نکردهای!
مرگ نزدیک است
خویش هر خویشتن است
قرآن ،سوره عنکبوت آیه ۴۱
قرآن ،سوره عنکبوت آیه ۴۱
خانه ام ابری ست
یکسره روی زمین ابری ست با آن.
از فراز گردنه خرد و خراب و مست
باد میپیچد.
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من!
آی نی زن که تو
را آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟
آره اینجوریاس…
آره اینجوریاس...
آمدی و باغ دل از نو شکوفا شد رفیق
از وجودت هر چه شب دشوار ، زیبا شد رفیق
طاقت ماندن نبودم ، رنگم از غربت کبود
با نوای سبز تو غربت مدارا شد رفیق
آرامش خیال ، زیارت خدا در خواب است
آرامش خیال ، زیارت خدا در خواب است
شمیم عطر خدا
در ابتدای سرازیری قبر است
و تو ساکت و مبهوت
با سرعتی سرسام آور
به سمت پایین در سقوطی
آن آهوی سیه چشم از دام ما برون شد
آن آهوی سیه چشم از دام ما برون شد
یاران چه چاره سازم با این دل رمیده؟!
متن آهنگ محسن نامجو به نام نامه (حافظ) :
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
اِنی رَایت دهراً من هِجرک القیامَه
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لَیست دُموع عَینی هذا لَنا العلّامَه
*عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی*
یه کلاغ رو سیا…
یه کلاغ رو سیا...
یادش بخیر بچگیام
تابستوناش که می رسید
همگی می رفتیم به سفر
مقصدمون مشهدالرضا
می اومدیم زیارت امام رضا
تموم شدن بچگیام
حالا دیگه بزرگ شدم
شدم کلاغ روسیاه
کلاغ روسیاهی که
دلش می خواد بره حرم
اگه هیچکس با شما مخالف نیست
اگه هیچکس با شما مخالف نیست
شاید دلیلش اینه که شما با همه موافقید!
پیشنهاد میکنم کتاب فوق العاده ی «جاذبه و دافعه علی علیه السلام» از شهید مطهری رو بخونید!