صدای ناله و شیون زِ هر کرانه بلند است

چگونه خواب ربوده‌ست چشم آدمیان……


ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر

زان که هرگز به جمال تو در آیینه وهم متصور نشود صورت و…


دل داده ام عمریست به اغیار… ببخشید

هیچ ازتو خبر نیست به هر راز و نیازم پیدا شده هر گمشده ام…


ابر می بارد و من می شوم از یار جدا

چون کنم دل به چنین روز ز دلدار……


همدم این روز ها!

و میروی که ببینی تدارک سیگار


ما بی تو خسته ایم…

تو بی ما چگونه ای!؟


در و دیوار به حال دل من زار گریست

به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود زآن همه ناله که من…


من حسادت می‌کنم!

با جزوه‌هایت دفترت!


غلط کند که بخواهد رقیب من باشد!

حسود نیستم اما کسی...


تازه آنجاست که ما روضه ی مادر داریم

آخر حسنستان بشود این عربستان!