لذت صبحانه یعنی چای را دم داده باشم

دست هایت مثل نان گرم است در پیوند با……


تو هیچوقت نمیتونی…

قهوه سرد اقای نویسنده روزبه……


مرا هزار امید است و هر هزار تویی

بهارها که ز عمرم گذشت و بی‌تو گذشت چه بود غیر خزان‌ها اگر…


فقد هربت الیک…

من به سوی تو گریخته ام...


آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش

اگر کسي سنگي را دوست بدارد، روز قيامت با همان سنگ محشور…


در شهر عشق رسم وفا نیست!

هرچند دشمنم شده‌ای دوست دارمت بر دوستان گلایه روا نیست،…