به سوی او باز میگردیم


 

روزی که زیر خاک تن ما نهان شود
وانها که کرده‌ایم یکایک عیان شود

یارب به فضل خویش ببخشای بنده را
آن دم که عازم سفر آن جهان شود

بیچاره آدمی که اگر خود هزار سال
مهلت بیابد از اجل و کامران شود

هم عاقبت چو نوبت رفتن بدو رسد
با صدهزار حسرت از اینجا روان شود

فریاد از آن زمان که تن نازنین ما
بر بستر هوان فتد و ناتوان شود

اصحاب را ز واقعهٔ ما خبر کنند
هر دم کسی به رسم عیادت روان شود

و آن کس که مشفقست و دلش مهربان ماست
در جستن دوا به بر این و آن شود

وانگه که چشم بر رخ ما افکند طبیب
در حال ما چو فکر کند بدگمان شود

گوید فلان شراب طلب کن که سود تست
ما را بدان امید بسی در زیان شود

شاید که یک دو روز دگر مانده عمر ما
وآن یک دو روز بر سر سود و زیان شود

یاران و دوستان همه در فکر عاقبت
کاحوال بر چگونه و حال از چه سان شود

تا آن زمان که چهره بگردد ز حال خویش
و آن رنگ ارغوانی ما زعفران شود

و آن رنج در وجود به نوعی اثر کند
کز لاغری بسان یکی ریسمان شود

در ورطهٔ هلاک فتد کشتی وجود
نیز از عمل بماند و بی‌بادبان شود

آمد شد ملائکه در وقت قبض روح
چون بنگریم دیدهٔ ما خون‌فشان شود

باید که در چشیدن آن جام زهرناک
شیرینی شهادت ما در زبان شود

یا رب مدد ببخش که ما را در آن زمان
قول زبان، موافق صدق جنان شود

ایمان ما ز غارت شیطان نگاه دار
تا از عذاب خشم تو جان در امان شود

فی‌الجمله روح و جسم ز هم متفرق شوند
مرغ از قفس برآید و در آشیان شود

جان ار بود پلید شود در زمین فرو
ور پاک باشد او زبر آسمان شود

👤سعدی

تیم هنری زمیم