غلام دولت آنم که پای بند یکیست

به جانبی متعلق شد از هزار برست


عشق او ما را گرفت از چنگ دیگر دلبران

تن برون بردیم ازین میدان ولی جان……


بی تو مهتاب شبی باز ..

ولش کن دیگر !!


ای بر پدرت دنیا..

بخشی از دکلمه صحنه از علیرضا……


خوشا قفس

خوشا پری نداشتن


برخی آدمها تو را خوب بلدند

مثلا می‌دانند کدام آجر ..


منم که جورو جفا دیدم و وفا کردم

توئی که مهر و وفا دیدی ..


زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست!

شاید به مزاج مون سازگار نباشه