خواب دیدم ما را بریدند

و به کارخانه چوب بری بردند


من از روزا بدم میاد

همه خودشونو میزنن به بیداری


کدامین کوه طاقت داشت؟

این حال پریشان را ..


انسان میمیرد

تنها بایک تیر خلاص


آنها که رنگ عوض کردند افتادند

پاییز را دیدی؟!


برام مرده به حساب میومدن!

میگذره رفیق ..


به عزت و شرف لااله‌الا‌الله

گمان مبر که بی تو زنده خواهم……


آدمی از چشم می‌ افتد

دمی بر چشم می‌ماند، دمی از چشم……