خودمون باشیم
مگه خودمون چشه؟!
خودمون باشیم
مگه خودمون چشه؟!
اگه مست ِ دو تا استکان شرابی ….
یا که مست ِ دو تا چشمی و خرابی
اگه سرگردون ِ کوچه های تاری ….
اگه جز پرسه زدن کاری نداری
اگه فراشی یا کفاش ….
اگه آهنگر و نقاش
نشو مثل ِ اونکه نیستی …
همیشه مثل ِ خودت باش
اگه تُو دلت کسی هست ….
یا که تنهایی و بی کس
اگه عاشق بودی اما …
اون در ِ قلبش و میبست
نده چهره خودت رو ….
دست ِ صورتگرو نقاش
نشو مثل ِ اونکه نیستی ….
همیشه مثل ِ خودت باش
تن نده به سایه ها و….
نشو همرنگ ِ دو رنگی
رو به روی آینه وایسا …
هرچی که هستی قشنگی
گُم نشو تُو حسرت و غم ….
نشو زندونی ِ ای کاش
نشو مثل ِاونکه نیستی …
همیشه مثلِ خودت باش
ساده مثل خودت باش
مثِ رودخونه جاری
گرم و صمیمی مثِ
یه آفتاب بهاری
غرورت و بشکن و
بیا پایین پیش ما
جون خودم نداره
دنیا به هیشکی وفا
آی داداشی کجایی
اون بالا پر می کشی
نیگا به زیر پات کن
داری مارو می کشی
تو روزای گرونی
رویا شده ، ارزونی
چقد شده یه مثقال
محبت ، مهربونی
بعضی گرفتار مُد
بعضی گرفتار خود
بعضی با جیب خالی
عاشق میشن چه بیخود
هر جا می ری دروغه
همه چی کشکه ، دوغه
فاصله ها زیاد و
دروغ دروغ تو بوقه
توی تجارت عشق
سکه و ارز و دلار
رواج حرف مفت و
کهنه شده دل آزار
آهای رضا کجایی
تو خودت از اونایی
زبون درازی نکن
تو گُرگ ناقلایی