دو قدم مانده که پاییز به یغما برود

این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود


غلام دولت آنم که پای بند یکیست

به جانبی متعلق شد از هزار برست


بی تو مهتاب شبی باز ..

ولش کن دیگر !!


ای بر پدرت دنیا..

بخشی از دکلمه صحنه از علیرضا……


خوشا قفس

خوشا پری نداشتن


نمیخواهم بمیرم

تا محبت را به انسان ها بیاموزم!


خواب دیدم ما را بریدند

و به کارخانه چوب بری بردند


من از روزا بدم میاد

همه خودشونو میزنن به بیداری