صدای پای قاصدک می آید
صدای پای قاصدک می آید
خبر بی وفایی و کلک می آید
می بینم از دور مهربانی را
مهربانی کجاست، کی کمک می آید
دست های رنگی بی خواب است
شب نشسته پیش او مهتاب است
از تو چه پنهون…
از تو چه پنهون...
روضه خواند دلم عاشورا شد
صبح نه، ظهر نه، وقت عزا شد
دست بر دلم زدم خونی شد
به فدای لب اصغر بارونی شد
هر بار با لالایی رباب بیدار شدم
گفتم آقا سلااااام… اشکم ریخت!
گفتم آقا سلااااام...
اشکم ریخت!
غربت کنارو باور تنها کنار شد
وقتی خدا مجاور چشمی قرار شد
رفتم کنار گنبد و باران دل شدم
دیدم تمام درد و غمم خود فرار شد
دنیا دل دنیاپرستان را می میراند
دنیا دل دنیاپرستان را می میراند و شیفته و برده می سازد. دنیا به هر طرف که برود آنها نیز به آن سمت می روند و برده ارباب دنیا می شوند. به این قبیل از افراد هرچه هشدار داده شود، بی تأثیر است.
مثل یک رادیوی از همه جا بی خبرم
مثل یک رادیوی از همه جا بی خبرم
پرم از حرف و...
به یک گوشه خراب افتاده!
👤 سید تقی سیدی
بنــــــــــام خداوندی که تنهــــــــا آفـــریدگار است
من هزاران هزار انتخاب هم اگر داشتم
من
هزاران هزار انتخاب هم اگر داشتم
باز تو را برمیگزیدم
تو اما
نمیخواستی مرا
حتی اگر
آخرین آدمِ روی زمین بودم!
👤 طاهره اباذری هریس
چيزى از علم بمن تحفه بده
چيزى از علم بمن تحفه بده
مردى بابى ذر نوشت: اى ابا ذر چيزى از علم بمن تحفه بده، در جوابش نوشت: همانا علم بسيار است ولى اگر بتوانى بآن كه دوستش دارى بدى نكنى
ما دو پیراهن بودیم بر یک بند
ما دو پیراهن بودیم
بر یک بند
یکی را باد برد
دیگری را باران هر روز خیس میکند!
سخن کز دل برآید...
لاجرم بر دل نشیند!
👤 رویا شاه حسین زاده
فرازی از دعای امام حسین در روز عرفه🌙
فرازی از دعای امام حسین در روز عرفه🌙
چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات به هر که قدر تو دانست میدهند برات
هلال وار ز راه دراز میآیند
کسی که همواره به یاد مرگ باشد
کسی که همواره به یاد مرگ باشد از هوی و هوسها چشمپوشی میکند.
روزی که زیر خاک تن ما نهان شود
وآنها که کردهایم یکایک عیان شود
عاشق یکرنگ را یار وفادار هست
عاشق یکرنگ را یار وفادار هست
بنده شایسته نیست ورنه خریدارهست
میرسدت ای پسر بر همه کس ناز کن
حسن و جمال ترا ناز تو در کارهست
عیدتون مبارک فقط حیدر امیرالمومنین است🎉
السلام ای سید و سادات جمع
السلام ای مومنین،مشکات جمع
شکر میگویم خدای متعال
قادر و دانا،حکیم ذوالجلال
شکر گویم که مسلمان آفرید
وز کرم، او اهل ایمان آفرید
سخت است شکستن قفلهای زنگاری
مراقب دل ها باشد!
سخت است شکستن قفلهای زنگاری
صعب است سخن از عشق به میان آری
چه بسا رازها که به خلوت دل
به کنج غفلت خاطر خود رانی
گاهی مرا نگاه کنی رد شوی بس است
گاهی مرا نگاه کنی
رد شوی بس است
آنان که بیکسند
به یک در زدن خوشند...
حسین زحمتکش
پشت دیوار بلند بیکسی
لحظه هام از غم و فریاد زدنه
خواب آزادی رو میبینم هنوز
آرزوم رفتن و آزاد شدنه
حکایت ما حکایت نوزادیست که از رحم مادر بیرون نیامده
حکایت ما حکایت نوزادیست که از رحم مادر بیرون نیامده و بزرگی دنیا را رحم مادر می داند
🌙
يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ
ای انسان، چه باعث شد که به خدای کریم بزرگوار خود مغرور گشتی [و نافرمانی او کردی]؟!
آیه 6 سوره انفطار
یه روزی همه ی این راه هایی که با دل میریم رو باید با عقل برگردیم!
یه روزی همه ی این راه هایی که با دل میریم رو
باید با عقل برگردیم!
ماندم میان عقل ودل ،حیران و ویران تر زدل
عقلی برای زندگی، گامی به سوی بردگی
عقلم مرا حد میزند ،قلبم به سوی عاشقی
باید که سر بذارم رو شونه های خودم
باید که سر بذارم
رو شونه های خودم
شبونه گل ببرم
خودم برای خودم...!
👤 امین بانی | «نشد»
منتظر در خلوتت آن لحظه می مانی که نیست
شعرهایت را درآن هنگام می خوانی که نیست.
ما دو شاخه یک درختیم آه اگر باد از دو سو می وزید…!
ما
دو شاخه یک درختیم
آه اگر باد
از دو سو می وزید…!
👤 شهاب مقربین
خیال هم نمی کنی ولی بدان
خدا میان قلب تو نشسته است
میان آن دلی که اندکی شکسته است
بین دنیا و زندگیِ پس از مرگ
بین دنیا و زندگیِ پس از مرگ
راحت ترین اتفاقِ سختمون مرگه...
اِنَّ بَينَ الدّنيا وَ الآخرةِ الْفَ عَقَبَةٍ أَهوَنُها وَ أيسَرُها اَلموتُ!
مرا انداخت پشت گوش…!
مرا انداخت پشت گوش...!
حاج محمود کریمی
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعیست که جانها همه روانه اوست
در شجاعت شده او شهره به اکناف جهان
واقعاً دلواپسیم آقا، محرم با خودت
روضه خواند دلم عاشورا شد
صبح نه، ظهر نه، وقت عزا شد
دست بر دلم زدم خونی شد
به فدای لب اصغر بارونی شد
هر بار با لالایی رباب بیدار شدم
هروقت به سمت قضاوت یکی دیگه قدم برداشتی…
هروقت به سمت قضاوت یکی دیگه
قدم برداشتی...
اول از قدم قبلی خودت مطمئن شو!
👨🎨عرشیا امین جواهری
پناهم ده میان آن طنین امن نجوایت،
در کجای جاده شب راه تو از من جدا شد
در کجای جاده شب راه تو از من جدا شد
در کجای قصه از من دست هایت را گرفتن
ترانه جاده شب
علی زند وکیلی
رفتی از دنیای خاموشم صدایت را گرفتم
سن هرکس را غمش اندازه گیری میکند!
سن هرکس را
غمش
اندازه گیری میکند!
طراح احمدرضا مظفری
سالها در صدد وصل تو پروا کردم
هر چه در معرفتت بود تمنا کردم
به جهان صحبت شیدایی خود قصه زدم